درباره ی فابل بیشتر بدانیم
فابل از ریشه لاتین Fabula به معنی بازگفتن و قصه و حكايت مي باشد و بر روایت كردن تأكید دارد. در ادبيات جهاني به قصه ها و داستان هاي منثور و منظوم گفته مي شود كه از زبان حيوانات نقل شده باشد .. در كتاب «حكایت از زبان حیوانات» آمده است: « در اصطلاح ادبی فابل داستان كوتاه و ساده ای است كه معمولاً شخصیت های آن حیوانات هستند و هدف آن آموختن و تعلیم یك اصل و حقیقت اخلاقی یا معنوی است. البته «فابل» گاهی نیز برای داستان های مربوط به موجودات طبیعی و یا وقایع خارق العاده وافسانه ها و اسطوره های جهانی و داستان های دروغین و ساختگی به كار می رود، شخصیت ها در «فابل» اغلب حیواناتند، اما گاهی اشیای بی جان هم در آن حضور دارند».
در فابل حیوانات، مطابق با طبیعت خود عمل می كنند جز آن كه سخن می گویند «حكایت های موجود فارسی كه از زبان حیوان نقل شده اند، اغلب كوتاه ، ساده، اخلاقی یا متضمن تعلیم اخلاقی بویژه اخلاق اجتماعی هستند و از این رو در زمره «فابل»ها می گنجند.
شايد اين انتخاب و شيوه گفتار به اين دليل بوده كه تحت فشار حاكمان و پادشاهان وقت نمي توانسته اند به طور مستقيم عقايد خود را ابراز دارند و دليل ديگر مي تواند آزادي نويسنده در قانون جنگل باشد. . وقتي سخن از زبان حيوانات بيان گردد بر اتفاقات صورت گرفته نمي توان خرده گرفت. منشا غالب فابلهای اروپایی را میتوان از مشرق زمین مخصوصاً از هندوستان دانست. کتاب کلیله و دمنه از بهترین فابلهای موجود بشمار میرود. در زبان سانسکریت به آن «دانتا کاثا»و «کالپتیا کاثا» گفته میشود که به معنی افسانه است کلیله و دمنه ( کرتکا و دمنکا )که نام دو شغال است از این دو کلمه سانسکریت است گرفته شده است و امروزه به کتاب کلیله و دمنه یا پنج تترا ( تنتره ) یعنی پنج باب یا پنج قصه مشهور است.
کتاب کلیله و دمنه به وسیله برزویه طبیب از زبان هندی به زبان پهلوی در
روزگار انوشیروان ترجمه شد و در اوایل دوره اسلامی عبدالله ابن مقفع آن را
به زبان عربی ترجمه کرد رودکی آن را به رشته نظم در آورد و در قرن ششم هجری
ابوالمعالی نصراله منشی آن را به زبان فارسی ترجمه کرد و احاديث و اشعاري
بدان افزود.
کتاب کلیله و دمنه از متن اصلی یا عربی به
زبانهای اروپایی نیز راه یافته است. کتاب کلیله و دمنه بنا به نظر نصراله
منشی مشتمل بر شانزده باب بوده که ده باب آن را به هندیان نسبت دادهاند و
شش باب بقیه را ایرانیان بدان افزوده اند.
اگرچه «كلیله و دمنه» اثری پارسی نیست اما تأثیر زیادی بر ادب پارسی گذاشته است. آنقدر که رودكی بخش هایی از آن را به شعر درآورده است. از تأثیرات این اثر بر ادب پارسی می توان به «مرزبان نامه» اثر سعدالدین وراوینی اشاره كرد كه البته نه از روی كلیله و دمنه بلكه به تقلید از منابع مختلف هنری و غیرهنری به اضافه اثری با همین نام از اسپهبد مرزبان ابن رستم بن شروین از ملوك طبرستان تألیف شده است. آثار دیگری نیز در زبان فارسی داریم كه در آن به حیوانات اشاره شده است و از آن می توان به «سندبادنامه» اشاره كرد. این اثر توسط ظهیرالدین سمرقندی در قرن ششم نوشته شده است. «جوامع الحكایات» محمد عوفی نیز از آثاری است كه در آن به حیوانات اشاراتی شده است.
چند نمونه:
موش و تله موش
موشی درخانه صاحب مزرعه تله موش دید!
به مرغ و گوسفند و گاو خبرداد.همه گفتند: تله موش مشکل تویه به ما ربطی نداره!
ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید!
از مرغ برایش سوپ درست کردند !
گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند !
گاو را برای مراسم ترحیم کشتند !
و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد به مشکلی که به دیگران ربط نداشت !!!!!