کنکور
یادش به خیر اون زمان ها نه کلاس کنکوری بود و نه این همه کتاب تست رنگارنگ؛ تنها نامی که با گوش آشنا بود تست رزمندگان بود که البته آن هم مال از ما بهترون بود؛ ما که نه تستی دیدیم و نه کلاسی ! تازه وقتی اسم تست رزمندگان رو برای اولین بار شنیدم با خودم گفتم : آخه رزمندگان وسط جبهه و جنگ ، چطوری می خوان درس بخونن و تست بزنن ..! من بیچاره اینقدر تو باغ نبودم که فکر می کردم چون تست رزمندگانه پس مال اوناست ! یادمه یکی از بچه ها که از خانواده ی متمولی بود و از نظر درسی با من رقابت می کرد یک روز با یک سری برگه های کاهی اومد مدرسه که رویش نوشته بود تست رزمندگان... به بقیه ی بچه ها که حتی نداد دست بزنن فقط حق داشتند از دور نگاه کنن اما چون چند تا اشکال داشت که می خواست از من بپرسه مجبور شد که به من بده .. البته نا گفته نماند که اون موقع ها معلم ها هم اگر خیلی همت می کردند در طول سال 9 تا تست کار می کردند به ازای هر ماه یکی – اصلا اغراق نیست – اون موقع ها همش حرف جبهه بود و جنگ و شهادت ؛ خانواده ها درگیر کمک به جبهه بودند ؛ هر کس به طریقی . من خودم یادمه در دوره ی راهنمایی که اوج جنگ بود چند تا کلاه و شال برای رزمنده ها بافتم یادش به خیر ! نمی خوام بگم دوران خوبی بود ولی دورانی بود بی ریا فارغ از فریبکاریهای دنیا.. . دخترا سرگرم درس بودند و کمک به مادرا برای فراهم کردن آذوقه و لباس گرم برای بچه های جبهه ... و پسرا در کنار درس، مشغول فعالیت در بسیج و آماده شدن برای دفاع از خاک وطنشون... آره عزیزم ما تو این حال و هوا درس خوندیم میز تحریرو چراغ مطالعه امون ، لبه حوض حیاط و نور مهتاب یا چراغ فانوس بود که بخاطر قطع مکرر برق شده بود مونس شبانه امون و موزیک کنار گوشمون ، صدای آژیر رادیو و اعلام وضعیت قرمز و سفید بود ونقل این خاطرات ، سرگرمی فردا بود توی زنگ کوتاه تفریحمون! همه ی اینها الان هم هست هم میز و چراغ مطالعه هست هم موزیک و زنگ تفریح ؛ تازه کنکور هم سر جاشه ... تنها چیزی که کمتر به چشم می خوره یا تو این دوره و زمونه کمتر شنیده میشه یاد و خاطره ی همون عزیزانی است که اون روزا بین مدرک دانشگاه وجبهه ، دومی رو انتخاب کردند تا امروز شما با خیال راحت سر جلسه ی کنکور بنشینید و به آینده بیندیشید . اگر فکر می کنید حرفم درست نیست فردا که رفتید بیرون ،با دقت به اطرافتون نگاه کنید ... خدا کنه که حرف من درست نباشه!!